مهدی کوچولومهدی کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

فسقلی مامان

شوک بزرگ

سلام فسقل مامان ببخش یه مدت نیومدم برات چیزی بنویسم آخه شنبه هفته پیش یه شوک بزرگ روحی بهم وارد شدتو تاریخ 93/2/13 من بابام وتو بابابزرگت رو ازدست دادیم خیلی زود بود برای این کار همه از رفتنش اونم با این عجله واینقدر بی سرو صدا تعجب کردن خیلی حالم بده آخه بزرگترین تکیه گاهم رو از دست دادم بابام سایه سرم بود کاش تورو میدید بعد میرفت آخه خیلی دوست داشت ببینتت ... یک هفته بعد از این ماجرا رفتم دکتر گفتم ببینم حالت چطوره گلکم دکی خودش سونو گرفت و گفت همه چی مرتبه و خوب خوبه یه سونو هم برام نوشت برم بیرون بدم که مونده هفته دیگه ،میام جوابشو مینویسم.بابایی وقتی شنید سالمی و همه چی مرتبه کلی خدارو شکر کرد منم  کلی شکر کردم ...
23 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

سلام نفسم امروز (93/2/8) تصمیم گرفتم برات وبلاگ درست کنم و تا اومدنت توش کلی از خاطرات رو بنویسم که وقتی اومدی و بزرگ  شدی برات بخونم بعداز اومدنت هم کلی از عکسهای خوشگلتو برات میزارم تا یادگاری بمونه الان شما تو دل مامان تشریف داری و 15 هفته داری امیدوارم خدا جون خودش کمک کنه و این 25 هفته باقیمونده رو با خوبی وخوشی سپری کنیم تو زودی بیای بغلم و با اون دست وپای کوچولوت به زندگیم برکت و رونق بدی از این 15 هفته که گذشته کلی مطلب دارم دارم که تو دفترچه نوشتم اونارو هم با حوصله کم کمک میام مینویسم دوست دارم نفسم ...
8 ارديبهشت 1393

سلام

سلامی به قطار کاروانها    به امید ساربانها به بهار فصل مستی به بلندی و به پستی به قشنگی دو دیده به دو آهوی رمیده به تمام خاک دنیا به تمام آرزوها که تورا دوست دارم ...
8 ارديبهشت 1393

مادر

عاقبت یک شب از این شبهای دور کودک من پا به دنیا می نهد آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر می نهد ...
7 ارديبهشت 1393
1